آكروبات باز هم شدي پس....با سوسك ها دمخور شدي؟؟؟چيه؟؟؟؟جريان كدومه؟؟؟؟
اين شكلكه لو دوشش دالم...:
مي نويسم ديدار
تواگرعاشق رويش هستي
بال بگشا وبيا كفتروار
السلام عليك ياشمس الشموس
ايهاالمدفون بارض طوس
نايب الزياره بودم
سلام
ميارم فيلمامو ببيني
ببيني كه تو نمايشگاه كتاب اين مملكت چي ميگذره
دمشون گرم شهرداريچيايي كه اين فيلم همش انتقاد به اونا بود
ولي بش جايزه دادن!
خيلي جالب بود...
حالا كه از سوسك نمي ترسي !!! ميشه بگي نظرت درمورد اين سوسك ريز ها هستند...اسمشون چيه؟نمي دونم...به هر حال نظرت چيه؟
به نظرت جوانمردانه است كه بعضي ها به جاي سلاح سوسك دوستانه ي دمپايي لاي دستمال كاغذي و البته دو تا انگشت لهشون مي کنند؟
ايييييييييييي
سلام سادات گرامي
معلوم شد كه اصلا از سوسك نمي ترسيد
شاد باشيد
گاهي لازم ميشه كه نترسي!!!
دايي من يه بار سر به سرم ميذاشت كه ملخ گرفته بود انداخته بود دنبال من. منم فرار ميكردم و جيغ ميزدم!! بعد چشمم افتاد به يه سوسك مرده! پاهاي سوسكه رو گرفتم نشون داييم دادم بعد اين من بودم كه داشتم دنبال داييم ميدويدم و اون فرار ميكرد اما جرات نداشتم به سوسكه نگاه كنم!!!
هرجا سخن از سوسك است ... خانمي در حال فرار خواهيد يافت ... فرار مغزها!!! ميدونيد كه منظورم چيه !!!
يعني در اون حالت يا غش مي كنن يا بوق ممتد و گوش خراش
انشاءالله كه بتوانند در جامعه در مقابل سوسكهاي واقعي بايستند!
ميدونيد سوسك در حالت عادي اشكالي نداره...يا ميترسي يا نه ديگه...ولي بده كه صف اول نماز جماعت باشي و يه ملخ جلوت حالت ژرش گرفته باشه..هي در جا دور بزنه تا يه طرف بپره...