• وبلاگ : خاكستر سرد
  • يادداشت : خاطره‏ي سوسکي
  • نظرات : 10 خصوصي ، 55 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     

    سلام

    مي بينم كه استعداد طنز هم داري

    + اعظم 

    لعنت به آدم دروغگو..

    كاملا پيداست كه از سوسك نميترسي...!!!!

    من احساس خاصي نسبت به سوسک ندارم. همه شون مثل همن؛ شير و پلنگ و گرگ و تمساح و سوسک!

    سلام

    با يک شعر جديد به روزم منتظر نگاه شاعرانه ات مي مانم

    سلام
    به روزم[گل]

    سلام.

    گاهي كلمه اي جز سلام نيست كه آغاز و پايان تمام حرفهايت باشد.

    در پناه پروردگار

    سلام خاكستر جون

    منم از زير زمين و خونه هاي قديمي و دستشويي هاي قديمي ميترسم ولي از سوسك هم ميترسم . خيلي . نميدونم تو چطور نميترسي و با ديدنش حركات موزون انجام ميدي ؟

    راستي ...

    شما لينك شدين مدتها قبل . به ما هم كه سر نميزنين . اگه دوست ندارين بيايم بگين خوب !

    منتظرتم !

    سلام عليكم! ديگه وقتش گذشت انشاالله دربي بعدي...

    سلام

    عجب شجاعي شما.

    من كه از سگ ميترسم......آهان!چه ربطي داره؟؟؟؟يادم نبود بحث سوسكو موسكه.

    بالاخره اومد! مردي با عباي شکلاتي.

    خاتمي هم به طور رسمي اعلام نامزدي رياست جمهوري کرد!

    خاتمي هم اومد!

    هموني که گفته بود ديگه رييس جمهور نميشم!

    هموني که يه هواپيماي اختصاصي برا خودش سفارش داده بود!

    هموني که براي بدست آوردن رأي اهل تسنن، حديث غدير را زير سوال برد!

    هموني که با عباي شکلاتي با زنان نامحرم دست داد!

    آهاي! گوش کنيد: خاتمي هم اومد...

    سلام....منم نميترسم!!

    چنننننننندشم شد ووووووووووووي

    + زهرا خفاجي 
    + زهرا خفاجي 
    بايد رابطه ي من و سوسکها رو ببيني
    صبح با سوسکي که رو دستم راه ميره بيدار ميشم
    وبهش صبح بخير ميگم...

    بعدها با همين مطلب آپ ميکنم

    فعلا با تحول 3 به روزم

    حال ندارم آدرس بذارم نياي فش بديا!

    سلام

    منو ياد اون سفر مشهد انداختي

    بابا گفته بود كه اين بار برامون يه خونه ي دربست گرفته

    با كلي خستگي رسيديم و خوشحال تا كه پا گذاشتيم تو خونه ديديدم

    به به خيلي همه خالي نيست. دربست هم نيست.

    يادمه تو ركورد پرش از روي سوسك رو بدست آوردي، سوسك

    مي دويد و تو مي دويدي و يك ساعت از موندن ما نگذشته بود كه تمام خونه رو اسپري زديم و يك گورستان جمعي از سوسكا تو حياط درست كرديم و بابا تسليم شده گفت سوار ماشين بشيم مي ريم جاي ديگه!

    پاسخ

    آخ گفتي. يادش به ... نمي دونم چي! شايدم خير بود واقعن!
    + مليكا 
    مجددا سلام...
    يكي ميره به مغازه مي گه :
    _ ببخشيد گلاب به روتون لامپ داريد ؟
    _ لامپ كه گلاب به روتون نمي خواد
    _آخه براي توالت مي خوام


    گفتي گلاب به روتون ياد اين جكه افتادم
     <      1   2   3   4      >