• وبلاگ : خاكستر سرد
  • يادداشت : سوسكه بگم چي كار كرد؟!
  • نظرات : 7 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + masum 

    دلبسته به سکه هاي قلک بوديم

    دنبال بهانه هاي کوچک بوديم

    روياي بزرگ شدن خوب نبود

    اي کاش تمام عمرکودک بوديم


    سلام

    به روزم...


    دروووووووووووووووود[گل]

    با "حکومت نظامي" به روزم

    البته
    رفت و آمد توي اين وبلاگ آزاده
    شما هم حکومت نظامي رو بشکنيد

    با سلام
    احتراماً به يک غزل دعوتيد
    منتظر نظرات ارزشمندتون هستم

    سلام . وبلاگ شعر قم راه اندازي شد .
    دعوتيد به خوانش شعرهايي از شاعران قم
    چشم به راهتان هستيم
    + ساره 

    قيافه هاي دايي احمد:(بنده خدا حق داشته)

    دايي نميشد يکم بيشتر رو داستانش فکر کني بنده خدا الان سکته ميکنه....

    هه هه هه
    مثل اولين جکي که در عمر شنيدم
    کوچولو بودم که دايي احمد به من و مهدي شروع کرد يک جوک بگه:
    ملا نصرالدين هر روز به رستوراني مي رفت و سوپ مجاني قبل از غذا رو مي خورد و فرار مي کرد. يه روز صاحب رستوران توي سوپ ملانصرالدين داروري مسهل ريخت! ملانصرالدين وسط خوردن سوپ حالش منقلب شد و فوري از رستوران خارج شد. همين که پاشو از رستوران گذاشت بيرون ... شروع شد
    مدتي در راه بود که کسي ازش پرسيد ببخشيد آقا مي دونيد رستوران کجاست؟ ملانصرالدين پاسخ داد: همين خط زرد رنگ پشت سر منو بگير برو بهش مي‌رسي!
    اينجا بود که من به دايي احمد گفتم: خب بعدش چي شد!
    قيافه دايي احمد:
    + همسايه ي حضرت معصومه 

    ميبينم که کامنت ها همه از بچه هاي فاميله

    آقاي موشک ساز بلد نيست کامنت بذاره ؟؟؟

    سلام. ماييم ديگه چه كنيم!!
    + زهرا هاشمي 

    ديوونه ي همين غافلگيري ام که آدم کم مياره

    + ناشناسي که مي شناسيش! 
    همونطور که يه کودک وسط راه يادش مي ره که قرار بود يه شعر ياد بگيره نه اينکه فقط سرگرم شه! و در بحر داستان فرو روفت که کنجکاوانه مي گه : آره!
    ياد خودمون مي افتم که قرار بود واسه هدفي زنده باشيم، نه اينکه باشيم تا فقط زندگي کنيم!!؟ حالا همه ماها هم سرگرميم به زندگي مونو اگه مي تونستيم به خدا مي گفتيم: آره! بگو آخرشو واسم!
    حالا خدا داره بهمون مي خنده! شايدم تو وبلاگش هزارتا ! ميليون ها ميلياردها ... از اين خاطره ها نوشته باشه!!



    كودوم زهرا؟!
    پاسخ

    زهراي بچه خواهرم. الان نه سالشه! اون موقع اوچولو بود
       1   2      >