• وبلاگ : خاكستر سرد
  • يادداشت : غزل عاشورايي
  • نظرات : 13 خصوصي ، 81 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرسا 

    سلام...

    خوبي؟

    خب.....

    بي مقدمه ....روي واژه ها حرف دارم....

    وقتي مي گي از كنجي يه جورايي نشان از گوشه گيري و اينها داره كه از خورشيد بعيده....مخصوصا كه اين قافله از مدينه النبي ميان....نمي دونم چرا ولي حس مي كنم اگه كلمه ي ديگه اي جايگزينش مي شد بهتر بود...

    بيت دوم هم چند تا تصوير داره كه خيلي خوب آوردي ...بريدن انگشت با تيغ كه دوتا برداشت مي شه داشت....ولي هرچي فكر مي كنم مي بينم رديف جا نمي افته....مخصوصا كه تيغ و آتش آوردي...نه تيغ نه آتش آروم كار نمي كنن...چه برسه كه تيغ آتش باشه...

    نمي دونم چرا ولي بيت 6 و 7 رو كلا متوجه نمي شم....

    من رو به خاطر اينهمه گنده گويي ببخش...گفتم بگم تا تو هم جواب بدي كه ابهامي توي مخم نمونه...

    در مورد پ.ن.هم:... كي بي جنبه است؟؟؟؟تو؟؟؟واقعا؟؟؟تازگي ها اينجوري شدي؟؟ببين ها من يه هفته نتونستم بيام...اي بابا....ولي من باور نمي كنم....مخصوصا در مورد كساني مثل من و تو كه خداي جنبه ايم(البته تعريت از خود نباشه) ولي حقيقته....