خاکستر سرد
بر دائم التبسم اگر غم محال نیست
شب گریه بر پیمبر اکرم محال نیست
چندی است اضطراب به بالینش آمده است
بو برده نسخ آیه محکم محال نیست
یا ایها الرسول تو حجت تمام کن
باقیش با خودم، که جهنم محال نیست
بالا ببر که دورترین هم ببیندش
از این قبیله شک به خدا هم محال نیست
میخواستم ندا بدهم غیر ممکن است
تردید در غدیر که دیدم محال نیست
بخٌّ امام قافله بخٌّ ابا الحسن
خندیدن و تنفر توأم محال نیست
امضا کن این صحیفه ملعونه را تو نیز
روزی که در رگش بخزد سم، محال نیست
مُهری که خورده بر دلشان گرگ ساخته
آری، وگرنه توبهی آدم محال نیست
بر آنکه سنگ میفکند در مسیر رود
آتش زدن به خانهی شبنم محال نیست
بیوقفه میزنند، نبیزادهای که باش
بهتان زدن به حضرت مریم محال نیست
شادم که بیجواب نمیماند این ستم
در کیش عدل، رجعت خاتم محال نیست
....
1) در اخلاق پیامبر:
ـ «کانَ اَکْثَرَ النّاسِ تَبَسُّماً و ضِحْکاً فی وُجُوهِ اَصْحابِه»(المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج4، ص 134) بیش از همه، لبخند داشت و در روی یارانش خنده میزد .
ـ کان ضحک النبی(ص) التبسم » همانا که خنده پیامبر(ص)، تبسم بود. و به طور کلی، خنده مؤمن تبسم است .
2) وقتی آیه «انما ولیکم الله و رسوله ...» در مورد نصب امام علی (ع) به ولایت و خلافت نازل شد، پیامبر از ترس اینکه مبادا امتش وی را تکذیب کنند و بگویند که از جانب خودش منصب ولایت و امامت را به پسر عمویش میدهد و از این جهت از دین برگردند و مرتد شوند، مضطرب شد و آن را اظهار نکرد تا اینکه در غدیر خم آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ..»نازل شد. (ر.ک: تفسیر آیه 67 سوره مائده)
3) تبریک منافقانه صحابه در تفسیر آیات آغازین سوره بقره از زبان امام موسی بن جعفر (ع) آمده است. اینجا بخوانید.
4) ماجرای صحیفه ملعونه را اینجا بخوانید.
6) سنگ انداختن در مسیر راه پیامبر به قصد کشتن ایشان نیز در جریان صحیفه ملعونه آمده است.
7) ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشوة (نیز در مورد منافقین در ابتدای سوره بقره)
8) منابع رجعت نیز اینجاست.