اين خيمه‌ها به حرمت تو ايستاده‌اند
پيش تو صف کشيده به هم دست داده‌اند

با ديدن تو بغض من آرام مي‌شود
تل از حضور توست که خوشنام مي شود

تن صحرا پر از آتشفشان بود

پر از مداحي "آهنگران" بود

زمان يک نبرد بي امان بود

نبرد لشگري صاحب زماني!

به روزم و منتظرحضورپرمهرتون

« فراخوان اوّلين جشنواره ي شعر عاشورايي دانشجويي دانشگاه هاي استان قم »

کانون ادبي واژه با همکاري انجمن علمي علوم قرآن وحديث دانشگاه قم اقدام به برگزاري اوّلين جشنواره ي شعر عاشورايي دانشجويي دانشگاه هاي استان قم مي نمايد.

و از تمامي شاعران دانشجوي دانشگاه هاي استان قم براي شرکت در اين جشنواره دعوت به عمل مي آورد.

شرايط جشنواره:

هيچ محدوديّت سنّي براي شرکت در جشنواره وجود ندارد.

محدوديّتي در قالب آثار وجود ندارد.

هر شاعر مي تواند حدّاکثر دو اثر را با موضوع عاشورايي براي شرکت در جشنواره ارسال نمايد.

نوشتن مشخصّات کامل (نام و نام خانوادگي،سال تولّد،شماره ي دانشجويي،دانشگاه محلّ تحصيل و تلفن همراه) براي هر شرکت کننده الزامي است.

نحوه ي ارسال آثار:

هر شاعر مي تواند آثار خود را از طريق وبلاگ به نشاني http://nasimeadab.persianblog.ir/ به صورت پيام خصوصي و يا از طريق پست الکترونيک به نشانيnasimeadab@yahoo.com ارسال کند.

مدّت زمان ارسال آثار:

تا ساعت 24 روز چهارشنبه 2/آذر/1390

لازم به ذکر است مهلت ارسال آثار تمديد شدني نمي باشد.

آيين اختتاميه ي جشنواره نيز روز يکشنبه مورّخ 6/آذر/1390 ساعت 30/9 صبح الي 12 ظهر در تالار شيخ مفيد دانشگاه قم با حضور تعدادي از شاعران برجسته ي استان قم برگزار مي گردد.

بسم الله ...

سلام ...

زيبا بود و دلنشين ... و لذتش مضاعف شد زماني که پي نوشت هايتان را ديدم. اولين بار بود که اينگونه معرفي منابع و اطلاعات رو در ذيل يک شعر مي ديدم ...

بي پرده مي زنند، نبي زاده اي که باش! / بهتان زدن به حضرت مريم محال نيست/ اين بيت زبان زيبايي داشت که متمايز شده بود ... اما واژه "بي پرده" نچسبيد اينجا ...

بالا ببر که دورترين هم ببيندش / زيبا بود ...

موفق باشيد ...

جالب اينجاست که از زبان بعضي مي شنويم که : به مقدسات به قول آنها برادران سني ( کساني که درب خانه ي اهل بيت را آتش زدند ) توهين نکنيد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

چه مقدساتي !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

علي شايد امروز غريب تر باش از روزي که در محراب فرقش را شکافتند

که گفته اند:

بيگانه اگر مي شکند حرفي نيست

از دوست بپرسيد چرا مي شکند؟!