خاکستر سرد
از آن نگاه، غزل، نابِ ناب خواهد شد
به هرچه چشم بدوزد، شراب خواهد شد
گرفته ماهِ من امشب، ولی دلم قرص است
که با شکوهتر از آفتاب خواهد شد
من انتظار و تقلّای ساعتی شنیام
که بر سر خودش از نو خراب خواهد شد
چگونه کودکِ بی تاب و خسته از توجیه
به «صبر کن که میآید» مجاب خواهد شد؟
دلم خوش است که با ختم این چهل شب شعر
دعای خیر غزل مستجاب خواهد شد