خاکستر سرد
چند روزی است یاهو خبر گلشیفته فراهانی و جایزه گرفتن اصغر فرهادی را در کنار هم BOLD کرده است!
آخرین بار که به خبر فرهادی سر زدم 300 نظر داشت.
همه خوشحالند و تبریک میگویند و بعضی با «بترکه چشم حسود» احساس خود را ابراز میکنند.
وقتی خبرهای آن را میخواندم یاد این جملات «نزار قبانی» شاعر بزرگ عرب افتادم:
از او میپرسند:
بیایید از جایزهی نوبل صحبت کنیم. آیا تا به حال به این فکر کردهاید که یک روز با صدای تلفن از خواب بیدار شوید و از فرهنگستان سوئد به شما بگویند: تبریک عرض میکنیم، جایزهی نوبل به شما تعلق گرفته است.
او میگوید:
برادر من! فکر جایزهی نوبل را از سرتان بیرون کنید و خیالتان را آسوده سازید. من که فکر آن را کلاً از سرم بیرون کردهام.
چون میدانم تمام اسبهای عرب از محدودهی این مسابقه خارجاند.
این جایزه، جزئی از جنگ سرد بین دو پادگان است.
یک رشوهی سیاسی برای مرتدهایی است که از اتحاد شوروی خارج شده و به رژیم کمونیستی دشنام میدهند.
آیا با عقل جور درمیآید که تمام کشورهای عربی از عصر نهضت تا کنون هیچ نویسنده، متفکر و شاعری پرورش نداده باشند که شایستهی جایزهی نوبل باشد؟
از رفاعة طهطاوی گرفته تا محمد عبده، جمال الدین الافغانی، طه حسین، جبران خلیل جبران، میخائیل نعیمه، طیب صالح، نجیب محفوظ، توفیق حکیم و یوسف ادریس؟
من یقین دارم که شعر ما از شعر آنها و بخشی از داستانهای ما از بسیاری از داستانهای آنها مهمتر است.
اما آنطور که پیداست مسئولین فرهنگستان سوئد از پوستِ گندمی ما خوششان نمیآید.
وقتی کشورهای غربی به خصوص آمریکا از یونسکو کنار کشیدند و گفتند کشورهای جهان سوم بر این سازمان تسلط پیدا کردهاند و اکثریت آن را وحشیها تشکیل دادهاند، چرا از این نهاد فرهنگی جهانی عبرت نمیگیرید؟
نهادی که آمریکا و کشورهای غرب به خاطر اینکه عرب و آفریقایی و چپگرا و آزردهخاطران وارد آن شدهاند و فرهنگ در نظر آنها فقط فرهنگ سفیدپوست و موطلایی است، از تأمین بودجة آن دست برداشتند.
--------------------------------------------------
حال من از شما میپرسم: آیا ایران تا کنون هیچ فیلمی در حد فیلم «جدایی نادر از سیمین» نداشته است؟
پس چرا «!A separation» جایزه میگیرد؟
«این جایزه جزئی از جنگ سرد بین دو پادگان است. یک رشوهی سیاسی برای مرتدهایی که...»