خاکستر سرد
هی با خودم فکر میکردم که برم اعتکاف و یه توبه درست و حسابی کنم.
بعد گفتم نکنه اعتکاف تموم شه و روز از نو روزی از نو!
تو همین حس و حال به خودم اینجوری دری وری گفتم:
یک لحظه به توبه توبه میریزی اشک
یک ثانیه بعد، توبهها از دم کشک
شوخی شوخی، با خدا هم شوخی؟!
دستت به گناه، بند و اشکت دم مشک؟!