گاهي که باران مي وزد زير پتوي گريه ها...
به نام خدا
به روزم با " اتفاقا حجاب محدوديت است "
سلام
با پست - سوغات سفر - به روزم.
منتظر مهرباني هاي شما...
موفق باشيد.
علي...
به غزلي دعوتيد
سلامي به صافي و صداقت آيينه.
.
نه سلامي
نه عليکي
نه پيامي
نه درودي...
نه...
اميدي هست...
امّا
انتظار سخت است...
به روزم و منتظر خواندن نقد و نظرهاي سازنده ي شما هستم... [گل]
سلام غزل بسيار محکم و زيبايي بود. اجرتان با باب الحوائج
بنده هم بروزم با ياد اميرحسين مومني
شايد به ترنمي در اين غزل باراني ها...دعوتيد...
آن دم بي بازدم چون آتشي رفت و سپسآنچه بايد ميشد آخر شد ولي نفرين نکرد
...
دلچسب بود...
التماس دعا