امام زمان من دلم درد ميکنه،
سرم درد ميکنه، دستم درد ميکنه، الان هم پاهام و کل بدنم درد گرفت.
.....................
خيلي شعر بود...نه...خيلي شعر بود...اينقدر به بچه تلقين نكنيد كه تو شاعر نميشي و اين حرفا ...اونوقت ميشه حكايت همون داداشت كه گفتي...
تابوده همين بوده و تا هست همين است
حمام بود گرم و خنك زير زمين است
اينم خيلي شعره به نظر من. يك شوخي آوانگارد با حضرت حافظ.
امان از دست تو و نجمه...اينقدر استعدادهاي اينا رو كور نكنيد.
غزلت هم عالي بود دختر همسايه...
ايشالا كه تداوم داشته باشه چنين شيوه ي جديد غزلسراييتون
آيينه هاي روشن گوش و زبان نخواهند
از راه چشم باشد گفت و شنود مارا
خواهد كمان هدف را پيوسته پاي بر جا
زان در نيارد از پا چرخ كبود مارا...