واي كه اين تيكه ي آخر چقدر با نمك بود...
باورم نميشه مهلا گفته باشه...
حالا منظورتون از بچه ها اين آقا محمد رضاي رشيد ما كه نبود؟؟!
و راستي...
همشيره فرمودند ظاهرا از دست ما دلخور بودين...جدا من فكر نمي كردم اون شعر كار خودتون بوده...
فكر مي كردم انتخاب كردين...
خوب من چه مي دانستم؟!
اين جملات درهم و برهمتونم كلي قشنگ بود...
ميگم راستي نميشه سواشون كرد؟! يعني درهمه همشون...
اون وقت كيلويي چند؟!
انصافا جالب بودن!
اميدوارم ايام بكامتون باشه
ياعلي