• وبلاگ : خاكستر سرد
  • يادداشت : دفترچه خاطرات!
  • نظرات : 7 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    سلام به سردترين و روشن ترين خاكستر سرزمين مهتابي خودم .

    چطوري ؟

    ياد خاطرات كردي ...!

    آخ ! خوش به حالت كه با ورق زدن خاطرات شاد مي شي اما من بايد براي از دست دادن عزيزم اشك بريزم .

    كار جالبيه ... نوشتن خاطرات ...

    « زردي تو از من سرخي من از تو »

    جمله اي هست كه موقع پريدن از روي آتيش مي گن ، تو هم بگو

    ... سپيد بمان مثله برفي كه اين روزا اينقدر خودشو دريغ مي كنه ...

    « پرسه زني در بيتوته هاي خيال »

    سلام
    با تشكر از مطالب ارزنده شما
    وبلاگ طره آشفتگي جهت پر بارتر شدن در انتظار كلك مشكين شماست واگر شايسته دانستيد آن رالينك كنيد
    + شيري 

    سلام

    كه چي بشه؟

    اسم اين همه دختر واسه چيه؟

    استغفرلله

    سلام سادات گرامي

    ببخشيد يه كم دير شد

    اما جبران كردم

    اين خاطرات كودكانه هم زيبا و خواندني بود

    هرجند اشكال زياد داشت كه شما هم برجسته كرده بودين اما صفاي كودكي در آن برجسته تر بود

    شاد باشيد

    سلا

    مطن جالي بود اذت برديم

    حالا قلطاي منم بگير خان معلم!

    سلام. خيلي جالب بود ياد دفترچه خاطرات خودم افتادم برم بهش يه نگاهي بكنم...

    راستي منم آپ كردم.

    سلام دوست عزيز

    جالب و جذاب بود

    ممنون از حضورت

    به روزم

    موفق باشي

    سلام دوست عزيز
    خوبي ؟
    من آپديت شدم منتظرتم[گل][گل]

    سلام بر شما هنرمند گرانقدر

    با دو غزل به ديدارتان آمده ام.منتظر آمدن هاي شاعرانه ات هستم

    سلام

    قضيه ي اين لوله لوله و ...كوتوله و ... چيه؟چرا هرچي ميگردم پيداش نميكنم؟

    خيلي جالب بود كلي لذت بردم.منتظر قسمت هاي بعدي ميمونم.

    يا علي مدد.

    پاسخ

    قضيه ش توي كامنت خانم حق دوسته!

    بچه ها چقدر لطيفند چقدر ساده و دل پاك هستن با اين مطلبتون ياد قديما افتادم زمانيكه با همين جمله هاي به ظاهر ساده دنيايي حرف بهم ميزديم . يادش بخير غلط ميگفتيم اما صادق بوديم .

    به دنياي دوست داشتني من هم سر بزنيد خوشحال ميشم نظرتون رو بدونم

    مستقيم از دانشگاه اومدم خونه، رفتم اتاق نشيمن پيش پدرم که داشت از تلويزيون اخبار نگاه ميکرد،مجري اخبار ميگفت:30سال از انقلاب گذشته و قصد داريم قسمتي از دست آوردهاي اين 30سال را باز گو کنيم. يه دفه من عصباني شدم و گفتم: بروبينيم بابا! بياييد مشکل مردمو حل کنيد!


    تا اينو گفتم پدرم اَخم کرد! هيچ وقت قيافش اينجوري نبود چون پدرم خيلي مهربونه،بهم گفت: اصلاً ميفهمي چي ميگي؟ 2تا کتاب زير بغلت گذاشتي فکر ميکني همه چي رو ميدوني؟ اينو يادت باشه درباره ي هر چي ميخواي اظهار نظر کني اونو خوب بشناسي و دقيق همه ي جوانبش را در نظر بگيري،مخصوصاً درباره ي يه کشور، اونم ايران که در شرايط حسّاسي در جهان قرار داره!


    اگه ايرانو از لحاظ سياسي،اعتقادي، اجتماعي،فرهنگي، اقتصادي، تاريخي،جغرافيايي و جهاني دُرُست ميشناختي و منصفانه تحليل ميکردي، با چند مشکل تو ايران اينجوري سياه نمايي نميکردي!


    تازه اين مشکلات هم بايد بررسي بشه که از کجا اومده؟چرا به وجود اومده؟ کيا مقصّرند؟ و بگير برو تا آخر ، اَلکي که نيست!بعدشم چشمتو به روي اين همه پيشرفت نبند، سعي کن ژورناليستي فکر نکني و همه چيزو ماست مالي کني بره.


    با حرفاي پدرم تازه فهميدم چرا از حرفم انقدر ناراحت شد.


    از خجالت نميدونستم چي کار کنم...


    سلام عزيز انديشمند صميمي خانم هاشمي

    نميدونم شايد براي اولين باره كه وبلاگتان را زيارت ميكنم

    چه دلسروده هاي دلنشين ونوانديشي از غزل ورباعي...كه

    در قسمت هاي مختلف زمزمه كردم وبسيار باطرا وت بودند

    .....................................
    با دوغزل.. چشـــــــم براه تو ام
    منتظر عطــــر نگــــــــــــــاه تو ام
    .............
    باسلام وعرض ادبي ديگر......
    تورا به وسعت دنياي عشق منتظرم
    بيا به خوانش اشعـــــــــــار تازه ترم
    منتظر عطر حضور دلنشينتان در کلبه تنها ييم هستم
    به خوانش دلسرود هاي تازه ام.....

    بابا برگزيده

    مباركه يه عالم

    يادم باشه اومدم قم بيام سراغت براي يه شيريني مشتي.

    + گ 
    وبلاگ خوب و جالبي داري
     <      1   2   3      >