سلام به سردترين و روشن ترين خاكستر سرزمين مهتابي خودم .
چطوري ؟
ياد خاطرات كردي ...!
آخ ! خوش به حالت كه با ورق زدن خاطرات شاد مي شي اما من بايد براي از دست دادن عزيزم اشك بريزم .
كار جالبيه ... نوشتن خاطرات ...
« زردي تو از من سرخي من از تو »
جمله اي هست كه موقع پريدن از روي آتيش مي گن ، تو هم بگو
... سپيد بمان مثله برفي كه اين روزا اينقدر خودشو دريغ مي كنه ...
« پرسه زني در بيتوته هاي خيال »