سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
زیور دانش، احسان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
امروز: پنج شنبه 103 آذر 1

گفته‏اند: ملاک موفقیت برنامه‏ریزی است!
من نیز تصمیم بر برنامه‏ریزی گرفتم.
الان ساعت 00/1 بامداد است.
خب (اصولا نمی‏دانم چرا عادتم بر این است که ابتدای کلامم این کلمه را به کار ببرم، خصوصاً اول برنامه‏ریزی‏ها)
الان که دیر است و باید تا ساعت 00/6 بخوابی.
بعد از انجام کار‏های روزانه(نماز و صبحانه و ...) تا ساعت 00/7 فلان درس، تا 00/8 بهمان درس، تا 00/9 این یکی درس، تا 00/10 اون یکی درس و الی آخر. نه، ببخشید، الی ظهر.
خب به تطبیق این بخش از برنامه می‏رسیم:
ساعت را روی 00/6 کوک می‏کنم. (مجازاً می‏گویم کوک ساعت، منظور همان موبایلی است که به آسانی خاموشش می‏کنیم و به خواب نسبتاً ناز ادامه می‏دهیم!)
می‏خوابم.
در کنار چشمم احساس سوزش می‏کنم.
بله! درست است.
گرفتار همان جاندار موذی شدم که دارای لنگ‏هایی دراز است و با نیش خود تپه‏هایی قرمز رنگ بر روی بدن ایجاد می‏کند.
بی‏خیال می‏شوم و دوباره می‏خوابم.
روی دستم احساس سوزش می‏کنم.
بله! درست است.
(بی‏زحمت 5 خط بالاتر را دوباره بخوانید.)
بلند می‏شوم و به قصد کشتنش چراغ را روشن می‏کنم ولی نمی‏یابمش.
دوباره بی‏خیال می‏شوم و می‏خوابم.
و این قصه تا ساعت 30/3 ادامه می‏یابد.
مرتباً چراغ روشن و خاموش می‏شود و هم‏اکنون در تمامی دست وصورتم احساس سوزش می‏کنم.
این بار تعقیبش می‏کنم.
موفق به کشتنش نمی‏شوم، ولی به خروجش از اتاق قانع می‏شوم.
می‏خوابم.
صبح:
خب! (بی‏زحمت خط چهارم متن را دوباره  بخوانید.)
یادت هست شب آن قدر اذیت شدی؟
پس بگیر بخواب.
ساعت 30/9 با صدای بلند تلویزیون بیدار می‏شوم.
وای! دیر شد!
صبحانه و بکوب درس.
تسلیم نشو. دوباره برنامه‏ریزی کن.
خب! (باز هم بی‏زحمت)
بعد از انجام کارهای روزانه تا ساعت 00/3 فلان درس، تا 00/4 بهمان درس، تا 00/5 این یکی درس، تا 00/6 اون یکی درس، تا 00/7 حمام تا 00/8 فلان مطالعه و الی اخر.
خب می‏رویم سراغ تطبیق:
ناهار میل می‏فرمایم.
حالا نوبت درس است.
جزوه را در دست می‏گیرم.
مقداری می‏خوانم.
از نشستن خسته می‏شوم.
دراز می‏کشم.
مقداری می‏خوانم.
آرام آرام چشم‏ها بسته می‏شود.
و می‏خوابم!
ساعت 30/4 از صدای اس‏ام‏اس بیدار می‏شوم.
وای دیر شد!
یک لیوان چای و بکوب درس.
ساعت 00/7 به سمت حمام راه می‏افتم.
ناگهان ندایی از سمت آشپزخانه به گوش می‏رسد:
اگر می‏خواهی لباس‏ها را بشویی اول لباس‏های پدرت را بشوی!
هم‏اکنون ساعت 30/8 است وهنوز شستشوی لبا‏س‏ها به اتمام‏ نرسیده.
تسلیم نشو. دوباره برنامه‏ریزی کن.
این بار هنوز کلمه‏ی خب از دهانم بیرون نیامده ندا می‏آید:
مهمان داریم!
اجماعاً صلوات!!!


 نوشته شده توسط انسیه سادات هاشمی در دوشنبه 87/3/27 و ساعت 9:57 عصر | نظرات دیگران()

مامان! یه قفل واسه ساکم بده.
مامان! یه کم قند بده.
مامان! نخ و سوزن.
مامان! راستی گفتن پودر لباسشویی هم بیارید. فکر کنم چون گرون شده دیگه خودشون نمیدن.
مامان یادت نره ساعت 30/3 بیدارم کنیا! اگه به موقع نرم سرباز فراری محسوب می شم!
عشقی برای معشوق ام(
http://onebyone.blogfa.com/) بالاخره رفت سربازی. اگه دوباره برنگرده!
بدبختی‏ام افتاده همین بغل(پرندک). حالا هر پنج‏شنبه جمعه مرخصی می‏گیره، میاد خونه خراب میشه رو سرمون.
عمراً بنویسم دلم واسش تنگ می‏شه.
دعای مستجابم(
http://doayemostajab.blogfa.com) که نوشته اشتباه کرده!
پس فردا میاد همینو سیو می‏کنه، هر وقت کم آورد سیویاتشو به رُخِت می‏کشه.
از این بنی‏بشر هیچی بعید نیست!
اصلا هر سوژه‏ای که قابلیت سیو کردن داشته باشه نباید دست مردم بدی -----> اینم نتیجه‏ی اخلاقی این پست!!!


 نوشته شده توسط انسیه سادات هاشمی در شنبه 87/3/25 و ساعت 8:26 عصر | نظرات دیگران()

 

بخشی از وصیت نامه امام خمینی:
اینجانب‌ هیچ‌ گاه‌ نگفته‌ و نمی‌گویم‌ که‌ امروز در این‌ جمهوری‌ به‌ اسلام‌ بزرگ‌ با همه ی  ابعادش‌ عمل‌ می‌شود و اشخاصی‌ از روی‌ جهالت‌ و عقده‌ و بی‌انضباطی‌ برخلاف‌ مقررات‌ اسلام‌ عمل‌ نمی‌کنند؛ لکن‌ عرض‌ می‌کنم‌ که‌ قوه ی مقننه‌ و قضاییه‌ و اجراییه‌ با زحمات‌ جانفرسا کوشش‌ در اسلامی‌ کردن‌ این‌ کشور می‌کنند و ملتِ دهها میلیونی‌ نیز طرفدار و مددکار آنان‌ هستند؛ و اگر این‌ اقلیت‌ اشکالتراش‌ و کارشکن‌ به‌ کمک‌ بشتابند، تحقق‌ این‌ آمال‌ آسانتر و سریعتر خواهد بود. و اگر خدای‌ نخواسته‌ اینان‌ به‌ خود نیایند، چون‌ توده ی ‌ میلیونی‌ بیدار شده‌ و متوجه‌ مسائل‌ است‌ و در صحنه‌ حاضر است‌، آمال‌ انسانی‌ ـ اسلامی‌ به‌ خواست‌ خداوند متعال‌ جامه ی عمل‌ به‌ طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان‌ و اشکالتراشان‌ در مقابل‌ این‌ سیل‌ خروشان‌ نخواهند توانست‌ مقاومت‌ کنند.

حالا هی گیر بدین!
غذای مامانش شور میشه میگه تو این مملکت یه غذا نمیشه خورد.
دوشاخه ی (سه شاخه) تلفنو میزنه تو پریز برق فیوز می پره، میگه این مملکت یه برق درست و حسابی ام نداره.
می خوای قر بزنی پاشو برو بیرون.
برو خارج.
برو افغانستان حال کن!
چه میدونم. اَه...


 نوشته شده توسط انسیه سادات هاشمی در چهارشنبه 87/3/22 و ساعت 9:32 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

خاکستر سرد
انسیه سادات هاشمی
مدرس ادبیات عرب و مترجمی عربی، شاعر، مترجم، نویسنده

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 42
بازدید دیروز: 20
مجموع بازدیدها: 372927
فهرست موضوعی یادداشت ها
شعر عاشورا[2] . شعر عربی، بحرین، یمن، لیبی، پایداری . شعر عید فطر پیام تبریک . شعر غدیر . شعر غدیر، امام علی، پیامبر، سقیفه، صحیفه ملعونه . شعر غدیر، غزل غدیر، امام علی علیه السلام . شعر فاطمی . شعر محرم . شعر، طنز، عید فطر . شهادت امام حسن عسگری علیه السلام . شهادت امام علی (ع)، شب قدر . شهادت امام علی النقی (ع) . شهادت امام موسی بن جعفر، شعر، غزل . شهادت امام هادی (ع) . شهادت حضرت زهرا (س) . شهادت حضرت علی اصغر، حضرت رباب، محرم، شعر عاشورایی، شعر آیینی . شهادت حضرت فاطمه(س)، غزل فاطمی، فاطمیه . طنز، شعر، عید فطر . عاشورا محرم حضرات پیامبر، علی، فاطمه، حسن، حسین، زینب (علیهم الس . غزل . غزل امام هادی . غزل رضوی . غزل عاشقانه . غزل مهدوی، امام زمان علیه السلام . فاطمیه . گلدن گلوب، اصغر فرهادی، گلشیفته فراهانی، جدایی نادر از سیمین . مترجمی عربی . مثنوی حضرت فاطمه . منابع ارشد . نزار قبانی، شعر عاشقانه، ترجمه عربی . نزار قبانی، شعر، نمایشگاه کتاب . وفات حضرت ام البنین، غزل پیوسته، شعر ام البنین . وفات حضرت معصومه(س)، چهارپاره . ولادت امام رضا (علیه السلم) . کارشناسی ارشد . کنکور . کنکور کارشناسی ارشد ادبیات عرب . امام حسین . ترانه، شعر عاشقانه . تست پردازش . حضرت عباس . حضرت علی اکبر . رباعی طنز مرگ ملک الموت . زبان حال حضرت زینب . زبان و ادبیات عربی . شعر آیینی . شعر امام رضا (علیه السلام) .
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو
موسیقی وبلاگ من